ثور: رگناروک
ثور که در سیاره ساکار زندانی شده است، باید با زمان مسابقه داده و به آسگارد بازگردد تا از نابودی دنیایش و وقوع آخرالزمان به دست تبهکار قدرتمند و بی‌رحمی به نام هلا جلوگیری کند...
هتل ترانسیلوانیا: ترانسفورمانیا
هیولاهایی که در قسمت‌های قبل با آنها آشنا شده‌ایم، دور هم جمع شده‌اند تا سالگرد تأسیس هتل ترانسلیوانیا را جشن بگیرند. جانی داماد خانواده دراکولا که یک انسان معمولی است، هر کاری می‌کند تا پدرزن هیولایش را تحت تأثیر قرار بدهد اما جز خراب‌کاری نتیجه دیگری به بار نمی‌آید. در خلال مهمانی، وسیله‌ای که ون هلسینگ پیر اختراع کرده، تعدادی از هیولاهای محبوب هتل را به انسان‌های عادی تبدیل می‌کند. دراکولا که از این موضوع ناراحت است به همراه جانی که حالا دیگر یک هیولای واقعی است، راهی سفری می‌شوند تا با پیدا کردن یک کریستال، همه‌چیز را به حالت قبل بر‌گردانند...
بهترین فروشنده سال
هارپریت سینگ که به تازگی فارغ‌التحصیل شده است، تصمیم دارد که وارد دنیای فروشندگی شود، اما ایده او برای موفقیت خیلی زود با شکست مواجه می‌شود. او سپس سعی می‌کند تا بین ملزومات یک کار حرفه‌ای و احساسات قلبی خودش تعادل برقرار کند...
روح
جو گاردنر، آموزگار نوازندگی یک گروه موسیقی در دبیرستان است که همیشه سودای اجرای موسیقی جاز بر روی صحنه را در سرش داشته است. اما در حالیکه به آرزویش نزدیک می‌شود، در پی حاثه‌ای روح او از بدنش جدا شده و به جایی منتقل شود که در آن روح‌ها رشد می‌کنند و پیش از انتقال به کالبد نوزادان تازه متولد شده، شور و اشتیاق برای زندگی پیدا می‌کنند! اکنون گاردنر برای بازگشت به زمین باید بر روی ذهن یکی از این روح‌ها کار کرده و او را متحول کند...
خفه شده
یک کارمند بانک که زیر بار بدهی‌های شوهر بیکارش و آرزوهای از دست رفته خودش کمر خم کرده است، ناگهان به منبعی مخفی و ظاهرا نامحدود از پول نقد در خانه‌اش دست پیدا می‌کند...
