شهر گمشده
زنی به نام لورتا که نویسنده داستان‌های عاشقانه است، همراه با مردی جوان به سفری برای معرفی و تبلیغ کتاب جدیدش می‌رود. اما میلیاردری عجیب و غریب او را می‌دزدد تا گنجینه گمشده‌ی شهری باستانی که در آخرین داستانش به آن اشاره کرده بود را پیدا کند...
مرد آزاد
یک کارمند معمولی بانک که دچار روزمرگی شده است، دختر مورد علاقه‌اش را پیدا می‌کند. اما متوجه می‌شود که خودش در واقع یک شخصیت فرعی داخل یک بازی ویدیویی است و آن دختر در حال انجام همین بازی است. حالا باید این واقعیت را قبول کند که او تنها کسی است که می‌تواند جهان را نجات دهد...
سگ
تکاور سابق ارتش به نام بریگز به همراه یک سگ رهسپار سفری طولانی می‌شود تا خود را به موقع به مراسم خاک‌سپاری هم خدمتی خود برساند. در این سفر عجیب، آن‌ها یکدیگر را تا دم مرگ همراهی می‌کنند و یاد می‌گیرند که شانس مبارزه برای بدست‌آوردن سعادت را داشته باشند...
