دشمنان
در سال ۱۸۹۲، کاپیتان افسانه‌ای ارتش آمریکا که حدود ۲۰ سال با بومیان سرخپوست در نبرد بوده است، با اکراه موافقت می‌کند تا رییس قبیله بومیان را برای عبور از منطقه‌ای خطرناک همراهی کند...
ویل هانتینگ نابغه
ویل هانتینگ جوان ۲۰ ساله‌ای است که در دانشگاه فناوری اطلاعات ماساچوست به شغل دربانی و نگهبانی مشغول شده، و در همین حال نبوغی ذاتی در زمینه ریاضیات دارد، اما استعداد خود را باور ندارد و هیچ تلاشی نیز نمی‌کند که دیگران از این استعداد او آگاه باشند. ولی کم کم به کمک پروفسور ریاضی دانشگاه که استعدادش را کشف می‌کند، و روان‌شناسی که با او گفتگو می‌کند و همچنین دوست صمیمی‌اش، راه خود را در زندگی پیدا می‌کند... از ویژگی‌های این فیلم بداهه‌گویی‌هایی است که آزادانه به دیالوگ‌های فیلم‌نامه اضافه شده‌اند. همین گفتگوهای عامیانه ارزشی دوچندان به فیلم بخشیده‌اند و باعث شده تا نوع رابطه ویل و دوستانش بسیار جالب و تماشایی شود. این فیلم که هم در گیشه موفق بود و هم نظر منتقدان را جلب کرد، برنده دو اسکار و نامزد هفت اسکار دیگر شد.
مرز سه‌گانه
نام این فیلم که برگرفته از مرز سه‌گانه میان سه کشور برزیل، آرژانتین و پاراگوئه است، داستان پنج دوست قدیمی و کهنه سرباز را روایت می‌کند که برای یک سرقت بزرگ به آمریکای جنوبی میروند. اما هنگامی که عملیات طبق نقشه پیش نمیرود، آنها باید برای نجات جان خود تلاش کنند.
شب های کومبالانگی
فیلم شب های کومبالانگی درباره چهار برادر هندی به نام های ساجی، بابی، بانی و فرانکی است که در روستای گردشگری و ساحلی کامبالانگی (کومبالانگی) - واقع در حومه شهر کوچی از ایالت کرالا هند - زندگی می کنند. اما تفاوت های فردی و دغدغه های شخصی متمایزی با یکدیگر دارند و ...
ترس
چند شخصیت با گذشته‌های مختلف در یک رستوران یونیک و به خصوص دور هم جمع می‌شوند از جمله یک آشپز و یک مسافر زمان ، آنها در عین متفاوت بودن به همدیگر بسیار شبیه‌اند و…
