بهترین فروشنده سال
هارپریت سینگ که به تازگی فارغ‌التحصیل شده است، تصمیم دارد که وارد دنیای فروشندگی شود، اما ایده او برای موفقیت خیلی زود با شکست مواجه می‌شود. او سپس سعی می‌کند تا بین ملزومات یک کار حرفه‌ای و احساسات قلبی خودش تعادل برقرار کند...
گران‌بها
یک دختر نوجوان سیاه‌پوست ساکن نیویورک در دهه ۹۰ میلادی، که ظاهر زیبایی ندارد و دارای اضافه وزن نیز هست، بارها مورد بدرفتاری پدرش قرارگرفته‌است. این دختر شانزده ساله که فرزند دوم خود را باردار است و در زندگی سخت و دشوار خود چیزی جز تعرض، بی‌احترامی، ناسزا و نفرت را تجربه نکرده، حتی نمی‌تواند روی مادر خود که زنی به شدت فحاش و نامهربان است، حساب کند. او در واکنش به سختی‌های زندگی، به دنیای تخیل، ویدئوکلیپ‌های موسیقی و فیلم‌های سینمایی پناه می‌برد، و در ادامه با کمک معلمش و کلاس‌های فوق برنامه زندگیاش دگرگون می‌شود...
درود بر دلیران
مارا که پسر یک معلم است، تلاش می‌کند تا انسان‌های با درآمد کمتر نیز بتوانند با هواپیما پرواز کنند. او در این مسیر با کمک دوستان و خانواده و اشتیاق مطلق خودش برای رسیدن به هدف، بزرگترین صنعت سرمایه‌داری دنیا و چندین دشمن را که سر راه او قرار می‌گیرند به زیر می‌کشد...
کبیر سینگ
کبیر سینگ دانشجوی ممتاز و ارشد در دانشکده پزشکی دهلی است که توانایی کنترل خشم و ناراحتی خود را ندارد. او که عاشق دختر دانشجوی سال پایین‌تر به نام پریتی می‌شود، کم کم احساس مالکیت نسبت به او پیدا می‌کند. اما پس از اینکه خانواده پریتی با ازدواج آنها مخالفت کرده و او را مجبور به ازدواج با شخص دیگری می‌کنند، کبیر سینگ نمی‌تواند این موضوع را تحمل کند و کم کم به مواد مخدر و الکل اعتیاد پیدا می‌کند...
چاپستیک
یک زن با استعداد اما ضعیف، پس از سرقت اتومبیلش در بمبئی، دست به دامن مردی مرموز به نام آرتیست می‌شود تا آن را پیدا کند، اما غافل از اینکه قرار است کل زندگیاش تغییر کند...
