وقتی پروفسور متوجه می‌شود که تاکتیک‌های خودش علیه‌اش استفاده شده و رودست خورده است، با حالتی عصبی و گیج به دنبال راه چاره می‌گردد. اما وقتی می‌بیند همه امیدها در حال از دست رفتن است، دست به حرکتی بسیار جسورانه می‌زند که همه را غافل‌گیر می‌کند...

مشاهده فیلم

پروفسور و بازرس سیرا که حالا ناچارا باید با هم متحد شوند، برای فرار از جستجوی خانه به خانه در نزدیکی منزل سرهنگ تامایو، مجبور به انجام ریسک خطرناکی می‌شوند. گروه داخل بانک مشغول خریدن وقت برای شروع عملیات انتقال طلاها هستند، اما از نقشه نیروهای ویژه خبر ندارند...

مشاهده فیلم

درست در هنگامی‌که پروفسور و گروهش در غم و اندوه از دست دادن توکیو، گریان و خشمگین هستند، بازرس سیرا از موقعیت استفاده کرده و پروفسور را در موقعیت بدتری قرار می‌دهد...

مشاهده فیلم

پروفسور و مارسی موفق می‌شوند تا راهی برای نفوذ به درون ستاد پلیس پیدا کنند تا پیام خود را به راکل برسانند. در همین حال، تیم انگشت‌نگاری که آمبولانس را بررسی می‌کردند، سیمکارت مورد استفاده راکل برای تماس با دخترش را پیدا می‌کنند و بازرس سیرا تقریبا او را متقاعد می‌کند که تسلیم شود و شرایط او را بپذیرد...

مشاهده فیلم

تلاش‌های توکیو و نایروبی برای غافلگیر کردن محافظان رییس بانک به طرز حیرت‌انگیزی با موفقیت پیش می‌رود. پروفسور به یاد می‌آورد که برلین چطور نحوه سرقت طلا از گاوصندوق بانک را تشریح می‌کرد...

مشاهده فیلم